۱۳۸۷ بهمن ۱۳, یکشنبه

Simple Motions

میدونم اگه مست کنم موقع گیتار زدن تایمینگ چیز مسخره ای از آب در میاد، با این حال یکم دیگه از ویسکیم میرم بالا. اونور گرس پیچیدن فک کنم یکم بخوری شدم. تو خیلی ورجه ورجه میکنی، بسه دیگه همه فهمیدن خوب بلدی برقصی و حتما فهمیدی من به خوبی ِ تو نمیتونم برقصم پس بیا اینجا آروم بگیر یه کم.

از چشات چیز خاصی نمی تونم بخونم... نمی دونم به چی فکر میکنی. لابد از اینکه یکی از پسرای به نسبت خوشتیپ مهمونی که تو نگاه اول به نظر جذاب میاد بلندت کرده خوشحالی که به رفیقات نگاه میکنی انگار که می خوای مطمئن شی حتما میبیننت. ولی اونا سرشون گرمه دوست پسرای خودشونه... توام اگه میخوای تنها نمونی بهتره همینجا بمونی بچسبی به من.

گهگاه به رقص نور خیره میشم و معمولا وقتی دستمو میگیری به خودم میام.

تو که معنی ِ به من چسبیدن رو نفهمیدی، اینه که من میگیرم میکِشمت تو بغلم. دستمو دور کمرت حلقه می کنم... گیلاس ویسکیم رو می چسبونم به پشتِ کمرت، طوری که آخرین محتویاتش داره هماهنگ ِ ما تاب می خوره. به صورتت خیره میشم... از نظر سکسی بودن دختر متوسطی به نظرم میای... هنوزم از چشات چیز خاصی نمیشه خوند... گوشواره های جالبی داری. گوشتو گاز میگیرم. نترس، این آخر ویسکیم بود که خالی کردم رو گردنت تا پوستت طعم ویسکی بده وقتی می بوسمش.

از اونجایی که تو هم داری منو نوازش میکنی به نظرم میاد که طبیعت انسانی رو خوب درک میکنی... حداقل مشکل هرمونی نداری و asexual هم نیستی. بلدی خودت باشی و لذت ببری بدون اینکه پشت عقاید ِ عجیب و غریب قایم شی و خواسته هاتو سرکوب کنی. توی دلم تحسینت می کنم و از احساس آزادی که اطرافت موج میزنه لذت میبرم.

احتمالا من هیچ وقت اسمت رو نمی پرسم و و تو هم ممکنه فردا که بیدار شی چیز زیادی از امشب به خاطر نیاری ولی اینها اصلا اهمیت نداره.

پشتت به منه و من لای موهات کنار گردنت نفس میکشم و در حالی که تو با دستت لای موهام چنگ زدی من دارم انگشتمو که داره میره لای سینه هات، تماشا میکنم.

این واقعیتِ لذتبخشیه که اهمیت داره.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

نمي تونم بگم چه جور متني بود!واقعي؟رمانتيك؟!هر چه كه بود،لطافت داشت همراه با كمي سختي!